عکس دستجمعی زیر خاکی از مشهد
در قدیم بعضی ها که از مشهد برمی گشتند بجز سوغاتی یک عکس دستجمعی خانوادگی و یا با رفقا به هراه خود می آوردند
جنازه هایی که در اشکذر دفن نمی شدند!
مرحوم حاج محمد خسروی : در اشکذر کسانی بودند که می خواستند استخوان هایشان را به کربلا ببرند. آن ها هم وصیت می کردند که بعد از مرگ شان دیگران استخوانهایشان را به کربلا ببرند به همین خاطر بعد از مرگشان جنازه شان را در خاک دفن نمی کردند و آن را در سردابه می گذاشتند.
مردی که در گرانی شکرگزار بود!
سالها قبل مردی بذله گو ،کوله بدوش از شهر یزد به اشکذر برمی گشت.او بلندبلند بطوریکه اطرافیان بشنوند می گفت :« الهی شکر! »یکی از …
شهرما، شهر انار
شخصی که بالای درخت است انار را میچیند و با گفتن کلمه الله، انار را پایین می اندازد و شخص پایین درخت که معمولا روی زمین نشسته است انارهای به پایین پرتاب شده را دو دستی گرفته و آن را آرام روی زمین می گذارد او موظب است تا انارها آسیب نبیند در فصل برداشت انار کوچه باغهای این شهر پر است از بانگ الله الله
اولین مغازه و بازار اشکذر
اولین بازار اشکذر در محلی مجاور حسینیه حاجی علیرضا بوده و در حدود ۱۰۰سال پیش ساخته شده است. سازنده آن فردی به نام سید یحیی شهری بوده است. وی در شهر یزد به نانوایی اشتغال داشته و بر اثر کسادی کار به اشکذر می آید و بازاری سر پوشیده احداث می نماید که دارای ۴ باب مغازه بوده است.
داستان موقوفات علومی ها
یکی از موقوفات مهم وقف های علومی هاست و جریانش هم اینطوری بوده که یک ترک تبریزی به نام حاجی علی محمد دختر فلجی داشته که در پی درمان بوده و برای خوب شدنش همه کاری می کرده، یک بار تجارتی به یزد می آورد خبردار می شود که اشکذر یک حسینیه دارد که شفا می دهد، دخترش را برمی دارد و…
آوارگان جنگ تحمیلی در اشکذر
با شروع جنگ؛ گروهی از آوارگان و جنگزدگان هم به اشکذر آمدند. آنها را در خانههای سازمانی و بعضی ساختمانهای دولتی و جاهای دیگری که خالی افتاده بود؛ جا دادند.
شنا در تنوره از تفریحات بچه های قدیم اشکذر
شنا در تنوره سختی های خودش را داشت جرا که تنوره بسیار عمیق بود و در انتهای تنوره فشار آب زیاد بود و همچنین هنگام شیرجه از دیوارهای اطراف احتمال برخورد سر بچه ها به لبه تنوره زیاد بود.
زرتشتیان و یهودیان هم در روضه شرکت می کردند
زرتشتیانی که از اله آباد زارچ برای روضه خوانی به اشکذر می آمدند در منزل محمود آقا علوی جدا از بقیه کنار آن جوی آب می نشستند.
پرپر شدن هفت لاله اشکذری در یک روز
۱۳۶۲/۵/۱۵ پرتکرارترین تاریخ شهادت حک شده بر روی سنگ قبر مطهر شهدا روضه الشهدا شهر اشکذر است.
در فراق شوفر خوش روی شهر ما
میرزا علی اکبر شاگرد شوفر باخوش رویی بارو بنه مسافران را داخل صندوق ماشین میرزا خالق می گذاشت و آنهایی که بد بار بودند بالای سقف اتوبوس می برد و با طناب محکم می بست.
داستان مامور کشف حجاب رضاخانی در اشکذر/بازنشر به مناسبت هفته حجاب و عفاف
فرمان کشف حجاب به دستور رضاشاه سرآغازی بود بر رشادتهای همراه با سختی و مشقت غیور زنان این مرز وبوم که از آن دوران پر درد و رنج حکایتها و داستانهای افسانه وار بجای مانده است،هر چند کمتر از آن یاد می شود.
پوشش زنان اشکذر و مناطق اطراف آن
لباس و پوشاک هر محل یکی از آن چیز هایی است که می تواند اطلاعات زیادی از اعتقادات و فرهنگ آن محل را به ما بدهد از دیر باز دختران و زنان اشکذر و مناطق اطراف آن، عموما مذهبی محسوب میشدند و پایبند شرعیات بودند بنابراین اغلب لباسهای گشاد و بلند می پوشیدند.
داستان روشنایی یک شهر
ابتدا که برق به اشکذر آمد روشنایی بعضی از مناطق آنقدر کم بود و لامپ ها آنقدر کم نور بودند که مرد شوخ طبع اشکذری گفته بود باید کبریت روشن کنیم و نزدیک لامپ بیاوریم ببینیم لامپ روشن است یا نه؟!
اولین انتخابات جمهوری اسلامی در اشکذر چگونه بود
صف طولانی کسانی که در انتظار ایستاده تا درب حوزه ی انتخابات سالن مدرسه شهید رجایی باز شود و رای آری را به جمهوری اسلامی بدهند. بسیار دیدنی بود .پیرمردان و زنان سالخورده ای که عصاکشان وافتان و خیزان با نفس های به شماره افتاده خود را به صندوق می رساندند
داستان اولین ماشینی که به اشکذر آمد!
کسی اول باور نمی کرد می گفتند آتش می کنی آتش خودش می بردش می گفتند: یک چیزی مثل آم غربال می ماند. کله این طرف و آن طرف می کند. آتش خانه هم دارد. می گفتند آتش تویش می سوزد پیدا نیست
Thursday, 14 November , 2024