خلاصه قسمت اول از سن ۵ سالگی به مکتبخانه رفت؛ به دلیل وضعیت سخت زندگی خانواده بهسوی کار روانه شد؛ در سال ۱۳۲۵ خورشیدی همراه مادر راهی عتبات عالیات شد و در این سفر که بیش از هفت ماه طول کشید با زبان عربی آشنا شد و در سال ۱۳۲۷ به شغل آموزگاری زبان عربی […]
خلاصه قسمت اول
از سن ۵ سالگی به مکتبخانه رفت؛ به دلیل وضعیت سخت زندگی خانواده بهسوی کار روانه شد؛ در سال ۱۳۲۵ خورشیدی همراه مادر راهی عتبات عالیات شد و در این سفر که بیش از هفت ماه طول کشید با زبان عربی آشنا شد و در سال ۱۳۲۷ به شغل آموزگاری زبان عربی مشغول شد.
با وجود زن و فرزند ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۳۱ مدرک دیپلم اخذ کرد و در سال تحصیلی ۱۳۳۴ وارد اولین دوره کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مشهد شد.
در سال ۱۳۴۱ به تهران سفر کرد و از سال ۱۳۴۱ به استخدام کتابخانه ملی درآمد.
آشنایی با استاد ایرج افشار پدر کتابشناسی ایران
بهتر است ادامه این مبحث را از زبان آقای ایرج افشار که در همان زمان ریاست کتابخانه ملی را به عهده داشت، دنبال کنیم: «در اواخر سال ۱۳۴۱ که به خدمتگزاری در کتابخانه ملی منصوب شدم با سیهچرده بلند بالایی که هم سن و سال خودم مینمود آشنا شدم…… ناظم تالار مطالعه بود.
چند روز پس از آشنایی، سر زده به همان تالار رفتم، او را غرق و گرم خواندن کتابی دیدم چون مرا دید سراسیمه کتاب را بست. روزی پسازآن به دفترم آمد و گفت: حتما از کتاب خواندن من ناراحت شدید. آمدهام بگویم یا از این کار برم دارید و یا مجاز باشم که ضمن نظارت بر تالار، کتاب هم بخوانم و قصه زندگی خودش را به کوتاهی گفت. گفتم: اگر کتابداری دانشمند باشد و از مطالب و مندرجات کتابها آگاه باشد بهتر میتواند به پرسشهای مراجعهکنندگان پاسخ گوید. پرسیدم: چه میخواندید. گفت: کتابی از طه حسین. گفتم: پس عربی میدانید، گفت: بله. چیزهایی هم از این زبان ترجمه کردهام مانند کتاب عمر فروخ درباره ابوالعلاء معری. آشنایی از اینجا آغاز شد.
پسرش جمال از دوران میگوید: «پدرم میگفت مقدمه تمام کتابهایی را که در کتابخانه ملی بوده خوانده و میداند موضوع هرکدام چیست، به یاد دارم که مسیر خانه تا محل کار را با اتوبوس میرفت و میآمد و در همین مسیر اولین ترجمههایش را انجام داد. »
ترجمه و چاپ نخستین کتاب در سال ۱۳۴۲
نخستین کتابی که از او به چاپ رسید، «عقاید فلسفی ابوالعلاء» نوشته عمر فروخ بود که در سال ۱۳۴۲ به ترجمه او روانه بازار کتاب شد. یک سال بعد نیز «هماهنگی مردم، اثر احمد بن اسحاق یعقوبی را ترجمه کرد. در آن زمان و پس از چاپ این کتاب استاد علیاکبر فیاض طی نامهای به او نوشته بود: « بسیار ترجمه خوبی کردهاید… نثر فارسی جنابعالی واقعه روان و زیبا و برای هر نوع خوانندهای خوب است. دوام توفیق حضرتعالی را در خدمت به علم آرزومندم.

باشگاه دانشگاه تهران – دکتر حسین خدیوجم – دکتر صلاح الدین دانشمند و محقق لبنانی – دکتر علی اکبر فیاض بخش
و پسازآن نیز در سال ۱۳۴۴ کتاب «مع ابی العلاء فی سجنه» نوشته طه حسین را با عنوان : گفتوشنود فلسفی، در زندان ابوالعلاء معری» چاپ کرد. در همان زمان آقای محمدرضا شفیعی کدکنی در معرفی آن چنین نوشت: «توفیق مترجم این کتاب در برگرداندن عبارات او به فارسی شیرین و روان کم نیست.
ترجمه و چاپ این چند کتاب به گونه آراسته و پیراسته و تسلطی که خدیو جم به زبان عربی داشت، بهاضافه سختکوشی و علاقهمندیاش، نام او را در ردیف نامآوران عرصه ادب و فرهنگ ایران قرارداد و باعث آن شد که در سال ۱۳۴۴ بهعنوان مترجمی کارآمد و برجسته :سوی دکتر پرویز ناتل خانلری دعوت به کار در پژوهشکده بنیاد فرهنگ ایران و تدریس بشود.
آنچه خدیو جم خود بارها متذکر آن شده و رشد و تعالی خود را مدیون آن میداند، .. همنشینی با دانشوران و فرهیختگان بود که محیط گسترده تهران و نیز وجود مراکز علمی ادبی و فرهنگی و انتشاراتی بدین امر کمک شایانی میکرده است.

دومین کنگره تحقیقات ایرانی در باشگاه دانشگاه مشهد-از راست به چپ ایرج افشار-حسین خدیوجم-محمد روشن-منوچهر ستوده-سیدجعفرشهید-شاه حسینی(۱۳۵۰/۶/۱۲)
همنشینی با مشاهیر شعر و ادب فارسی ایران
خدیو جم آرامآرام با مردان مشهور ادبی و سیاست محشور شد و توانست در دوره خدمتگزاری خود در وزارت فرهنگ و هنر از حمایت و عنایت اولیای امور برخورداری بیابد و پیشرفتهای نمایانی بکند و امکاناتی یافت که برای پیشرفت معنوی و علمی او مؤثر بود چند سفری که به کشورهای اروپایی، آفریقایی و آسیایی کرد همه از برکت خلقوخوی خود و توجه و التفات پشتیبانانش بود.
.. خانه و کتابخانه مجتبی مینوی از جاهایی بود که خدیو جم بدان جا آمدوشد میکرد و دریای پهناور اطلاعات مجتبی مینوی را در کنار داشت… جز این مجمع اصحاب چلوکباب چهارشنبه که در مسجد سپهسالار حلقهای داشتند، یکی از سرچشمههای زلال نوشی او بود. از محیط طباطبایی، احمد آرام، حبیب یغمایی، دکتر جعفر شهیدی، دکتر مهدی محقق و تنی چند دیگر از این مایه و رها نکتهها فرا گرفت و از همنشینی آنها به آشناییهای تازه دستیافت.
سفر به لبنان
در سالهای ۴۶ – ۱۳۴۵، طی یکی از این سفرها که به لبنان رفته بود، در دانشگاه سن ژوزف بیروت در رشته دکترای زبان و ادبیات عرب نامنویسی کرد و از مصاحبت و همکار با عفیف عسران و صلاحالدین منحد و علینقی منزوی بهر هها برد. عمدهترین کارش در آنجا همکاری با عسیران برای تصحیح و چاپ مصفات و نامههای عین القضات همدانی بود. خدیو جم تصحیح «جوامع العلوم ))اثر شعبابن فریغون را بهعنوان رساله دکتری خود برگزید.
پس از بازگشت از لبنان جزوه کوچکی را به نام «دراسات حول کتاب جوامع العلوم» به زبان عربی در تهران چاپ کرد.
وی از دانشگاه سن ژوزف بیروت نیز در رشته زبان و ادبیات عرب به اخذ درجه دکترا نائل شد.
سفر به مصر و دیدار با دکتر طه حسین نویسنده مشهور مصری
در بازدیدی که از مصر داشت، برای نخستین بار با نویسنده توانمند مصری دکتر طه حسین ملاقات نمود و از او درباره کتابش «الأیام» که خدیو جم آن را با نام آن روزها در ایران منتشر کرده بود، خواهان اطلاعات بیشتری شد و در همین زمان به جلد سوم «الأیام» که با عنوان ((مذاکرات طه حسین)) در بیروت چاپشده بود دستیافت و موافقت طه حسین را برای ترجمه آن کسب کرد. چاپ کتاب «میراث مشترک فرهنگی ایران و مصر)) حاصل این سفر است.
مهمترین دستاورد این سفرها گردآوری نسخههای خطی برای تکمیل و تصحیح و تنقیح چاپ علمی و ارزنده دوره با ارزش احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت بود.
انتصاب به سمت رایزنی فرهنگی در افغانستان و استعفا اجباری به دلیل مقابله با پرونده حیفومیل وزیر
در بهمن سال ۱۳۵۳ به سمت رایزنی فرهنگی ایران در کشور افغانستان منصوب شد.
خدیوجم پسر از تجربه حضور پدر بهعنوان رایزن فرهنگی در مزار شریف افغانستان و اتفاقات پشت پرده آن نیز سخن میگوید: «پدرم پس از سه سال و نیم به ایران بازگشت. علتش درگیری او با مهرداد پهلبد، وزیر وقت فرهنگ، بود. پهلبد پنج میلیون تومان بودجه رایزنی برای پدرم ارسال کرد و به او گفت یکمیلیون تومانش را برای سفارت هزینه کند، یکمیلیون تومانش را خودش بردارد، یکمیلیون تومانش را به سفیر بدهد و دو میلیون تومانش را هم به خودشان بازگرداند تا حیفومیلش کنند.
مرحوم خدیوجم نپذیرفت و همین شد سرآغاز اختلاف او با مسئولان حکومتی. درنهایت این غائله به بازنشستگی اجباری خدیوجم ختم شد. »
او با اشاره به کتابخانهای که پدرش در سفارت ایران در افغانستان ساخته ادامه میدهد: «علیرغم همه این مشکلات که برای پدرم به وجود آمد، او کتابخانه خیلی خوبی در سفارت ایران در کابل احداث کرد. هزینه ساخت این کتابخانه اینگونه تأمین شد که رئیس وقت انتشارات «فرانکلین » به پدرم یک تویوتا کرونای صفر هدیه داد، اما او ماشین را پس داد و از رئیس «فرانکلین » خواست پولش را بدهد تا بتواند کتابخانهای تأسیس کند. یادم میآید که مرحوم محمد قهرمان و مرحوم کمال هم برای مرتب کردن این کتابخانه از مشهد به کابل آمده بودند.
پس از پایان این مأموریت در سال ۱۳۵۵ و بازگشت به وطن از وزارت فرهنگ و هنر بازنشسته شد و ازآنپس بیشازپیش اوقات فراغتش را یکسره وقف تصحیح و ترجمه و تألیف متون معتبر کرد.
منابع:
نشریه مسجد مهدیه اشکذر پیش شماره ۴و ۵(سردبیر و مدیرمسئول محمدرضا بیطرف)
مصاحبه با جمال خدیوجم (هفته نامه میلان ضمیمه روزنامه شهر آرا مهرماه ۹۷)
ادامه دارد…
مسعود عاقبتی
تاریخ : 11 - دی - 1401
استاد حسین خدیوجم رادمرد وارسته ای که همیشه درب منزلش برای تمام گرفتاران باز بود و جهت رفع مشکلات عام مردم از خود مایه میگذاشت و مهربانی ایشان ستودنی بود و بنده افتخار این را داشتم که چند صفحه ای نوشتار بیانات ایشان را درسال ۱۳۶۰ در مقام منشی (چند روزی که در منزل ایشان میهمان بودم ) ثبت کردم
از بزرگواری و گذشت و همدلی و همدری و انسانیت و … هر چه در این مبحث نسبت به ایشان بگویم کم است و کم است و کم است ( مسعود عاقبتی ) ۱۴۰۱/۱۰/۱۰