اشکذر خبر: ايام عاشورا شروع شده بود و مراسم عزاداري در شب هفتم در حسينيه حاج سيد اسماعيل برگزار شد كه ماموران پهلوي به جلو درب حسينيه آمدند و خواستار اين شدند كه جلو عزاداري را بگيرند كه به علت جمعيت زياد موفق به اين كار نشدند و مجبور شدند به طرف شمسي رستاق حركت كنند.

در آنجا هم مراسم عزاداري برپا بوده ولي به علت جمعيت كمي كه در آنجا بوده با آنها در گير شدند كه در اين درگيري شهيد دياله و شهيد احمدي به فيض شهادت نائل آمدند.

ماجراي تشييع جنازه شهيد دياله و احمدي

پس از حوادث آن شب فردا آن روز مراسم خاكسپاري شهيدان دياله و احمدي برگزار شد كه آيت الله شهيد صدوقي و منوچهري (نماينده يزد در مجلس شوراي ملي) آمده بودند كه مردم به محض ديدن منوچهري به طرف او هجوم بردند و او را كتک زدند چرا كه او را در حوادث اتفاق افتاده مقصر مي دانستند؛هر چند آن روز با وساطت آيت الله شهيد صدوقي منوچهري را به داخل ماشين پناه داده و او را از آن معركه نجات دادند.

ماجراي دستگیری قاتل شهیدان احمدی ودیاله

مسئول اين اتفاقات (شهید شدن کاظم دیاله و غلامعباس احمدی) آقاي بهرمند (رییس پاسگاه اشکذر) بود كه بعد از اين اتفاق به سمت شيراز متواري شد و دوستان انقلابي ما جمع شدند و قرار شد كه عده اي با ماشين جيپي كه ما داشتيم به سمت شيراز حركت كنند تا بهرمن را دستگير كنند.

وقتي وارد شهر شده بودند او را سوار بر موتور با چمدان وسايل ديدند كه آماده فرار بود كه وی نیز به محض ديدن جيپ (چون جيپ براي بهرمن آشنا بود) به سرعت فرار می کند و داخل كوچه هاي شهر متواري مي شود.

دوستان انقلابي ما پس از اين موضوع به كميته هاي مردمي آن شهر رجوع كردند و خواستار دستگيري وی شدند (در اوایل انقلاب براي اين كه اوضاع تشديدتر نشود كميته هاي مردمي براي رسيدگي به مشكلات مردم تشكيل شده بود) و با رجوع به كميته شهر به آنها اطلاع داده بودند كه بهرمند شخصي را كشته است.

كميته پس از اطلاع وارد عمل مي شود و پس از پيدا كردن بهره مند كه گويا در خانه يكي از اقوام خود بود به جرم اينكه چرا محل خدمت را بدون اطلاع ترك كرده (پاسگاه اشكذر) دستگير كردند و بعدا با گفتن اين قضيه كه كسي را كشته او را به اعدام محكوم كردند.