در بیشتر خانه ها بساط چای بر پا بود، البته چای تازه و اول دم. در خانه پدربزرگها اعضای خانواده دور هم جمع می شدند و بیشتر در ظهر نوروز بساط اشکنه پیه ودمبه بر پا بود و همه شاد بودند که اشکنه چرب می خورند، چون روزهای عادی اگر اشکنه هم بود پر ملات وچرب نبود.

رضا خادمی مجومرد  در صفحه ۷۸ کتاب «مجومرد، مجمر جاویدان عشق» آیین نوروز در سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ شهر مجومرد را  توصیف کرده است که گوشه هایی از آن اینجا آورده می شود:

«چون در سرتاسر سال نه جشنی بود و نه شادی و نه وسایل سرگرم کننده، هر چه بود فقر و نداری و تلاش برای زنده ماندن، برای بچه ها بازیهای کودکانه بود ولی شکمها آنقدر گرسنه بود که کسی حوصله بازی نداشت.

نوروز بالاخره جنبشی بود و تحرکی و تازه شدن طبیعت و آدمها. اولا از مهمانی و شام و نهار و شیرینی وپایکوبی هیچ خبری نبود، فقط نخود کشمش بود و در بیشتر خانه ها بساط چای بر پا بود، البته چای تازه و اول دم. در خانه پدربزرگها اعضای خانواده دور هم جمع می شدند و بیشتر در ظهر نوروز بساط اشکنه پیه ودمبه بر پا بود و همه شاد بودند که اشکنه چرب می خورند، چون روزهای عادی اگر اشکنه هم بود پر ملات وچرب نبود.

وقتی به بچه ها چای می دادند یک حبه کوچک قند به دستشان می دادند چون گران تر و کمیاب تر ازآن بود که یک چای را با چند حبه قند بخورند. لباسها همه نو شده بود چون عادت شده بود که یک لباسی که در سال می پوشند آغازش با نوروز باشد. بله خیلی اعیانی اگر رفتار می کردند دو دست لباس سال می پوشیدند، البته لباسهای سال قبل هم دور نمی انداختند و گاهی تا چند وصله روی آن میزدند و می پوشیدند.

بیشترخانه هاهم در عصر و نزدیک غروب بساط شولی را علم می کردند، آخر نوروز بود و باید خاطره خوش آن در ذهن بچه ها باشد. وقتی خانواده ای شولی پر چغندر پخته بود تا چند روز بعد ورد زبان زنان کوچه نشین همسایه بود و نتیجه ای که می گرفتند این بود که دارند که در یک روز هم اشکنه پرچرب بپزند وهم شولی پر چغندر.

اگر مردها گیوه نو هم می پوشیدند سعی می کردند در روز نوروز از گیوه خود رونمایی کنند … خرید یک گیوه نو و نجات یافتن از گیوه ای که ۲-۳ سال پوشیده و کلی وصله و پینه شده و چند بار دوره کرده اند

از لباس تازه مخصوص عید گفتیم، گاهی خانواده ای توان خرید و مهیا کردن لباس نو برای بچه ها نداشت و ترفندی که پدر و مادر خانواده می زدند این بود که همان لباسی که یک سال پوشیده اند و جای تا جای آن ساییده شده، رنگ می کردند و بچه ها به این دل خوش بودند که لباس نو دارند.»

لینک کوتاه : https://ashkezarnews.ir/Y3e94