برگی از تاریخ اشکذر | پایگاه خبری اشکذر نیوز
سالی که بواسطه صداقت و سادگی مرد اشکذری یزد از تاراج در امان ماند!
در روزگاری که تهدید لشکریان شاه شجاع بر یزد سایه افکنده بود، مردی سادهدل از اشکذر با صداقت خود توانست جنگ و رنج را از مردمان یزد دور کند.
جنازه هایی که در اشکذر دفن نمی شدند!
مرحوم حاج محمد خسروی : در اشکذر کسانی بودند که می خواستند استخوان هایشان را به کربلا ببرند. آن ها هم وصیت می کردند که بعد از مرگ شان دیگران استخوانهایشان را به کربلا ببرند به همین خاطر بعد از مرگشان جنازه شان را در خاک دفن نمی کردند و آن را در سردابه می گذاشتند.
داستان روشنایی یک شهر
ابتدا که برق به اشکذر آمد روشنایی بعضی از مناطق آنقدر کم بود و لامپ ها آنقدر کم نور بودند که مرد شوخ طبع اشکذری گفته بود باید کبریت روشن کنیم و نزدیک لامپ بیاوریم ببینیم لامپ روشن است یا نه؟!
دیرهنگام ترین بارش برف در اشکذر
بیش از نیم قرن پیش بارش برف آنقدر دیر هنگام بود که کهنسالان اشکذری نقل می کنند : «ما نسلی هستیم که زردآلو در برف جمع کرده ایم»
Wednesday, 16 July , 2025