کتاب روایتی زیبا از سی روز ماه رمضان  می باشد که خانم کاردانی به همراه همسر و فرزندانشان برای تبلیغ دین اسلام به روستایی واقع در جنوب کشور می روند تا به ترویج دین اسلام بپردازند. 

  اشکذر خبر؛ کتاب روایتی زیبا از سی روز ماه رمضان  می باشد که خانم کاردانی به همراه همسر و فرزندانشان برای تبلیغ دین اسلام به روستایی واقع در جنوب کشور می روند تا به ترویج دین اسلام بپردازند.

زهرا کاردانی یزد در سال ۱۳۹۶ همراه با همسرش به یکی از روستاهای جنوب ایران سفر کردند. او در کتاب زن آقا ماجرای این سفر سی روزه را نوشته است. نویسنده از جزئیات زندگی مردم می‌گوید و در خلال داستان خوانندگان را با سبک زندگی یک خانواده از طبقه روحانی آشنا می‌کند. نویسنده می‌گوید پیش از ازدواجش فقط سه شهر از ایران را دیده بوده اما بعد از ازدواج به همراه همسرش راهی سفرهای جذاب و طولانی می‌شود.

کتاب با قلمی ساده و دلنشین نوشته شده است و در پایان کتاب تصاویر زیبایی از سفرنامه گذاشته شده است.کتاب  در ۱۴۰ صفحه از سوی انتشارات “سوره مهر” منتشر شده است.

برش هایی از کتاب

– نگاه‌ها به زندگیِ طلبگی همیشه افراطی و تفریطی است. توی همان روستا که ساکن بودیم، بعضی‌ها حتی سلام‌مان را جواب نمی‌دادند. با نگاهشان گلایه‌هاشان از دولت و وضع موجود را در کسری از ثانیه بهمان منتقل می‌کردند. کسانی هم بودند که گاهی پا از گلیمِ لطف بیرون می‌گذاشتند و با محبت‌های مکررشان آدم را کلافه می‌کردند. ازمان تقاضای غذا و نمک تبرکی می‌کردند و کم مانده بود به عنوان امامزاده به درِ خانه‌مان دخیل ببندند.

 

-عرق از روی پیشانیِ چین‌افتاده‌اش می‌جوشید. پوست سرش از بین موهای تُنُکِ سفید برق می‌زد. چشم‌هایش توی آفتاب ریز شده بودند، اما خنده‌اش وسیع بود و بی‌دریغ. کلید را از جیب شلوارش بیرون آورد. بلند بسم‌الله گفت و از پله‌های جلوی در بالا رفت. درِ کوچک و سبزی بود، زیر سایۀ یک درخت کُنار بزرگ. در را که باز کرد خنکای شیرینی به صورتم خورد.

بفرما، زن‌آقا!

یک دالانِ بلند مثل لولۀ جاروبرقی مرا به سمت خودش می‌کشید. تا وسایل را از توی ماشین بیرون بیاوریم و ببریم داخل، یک دیس غذا برایمان آورد. قرمه‌سبزی با مرغ! قبل از اینکه تشکر کنیم، عذرخواهی کرد و گفت که اینجا معمولاً غذاها را با مرغ می‌پزند و تقریباً هیچ‌وقت گوشت گوسفند و گاو پیدا نمی‌شود.

لینک کوتاه : https://ashkezarnews.ir/DvLlb