کتاب بادبادک باز روایتی است از زندگی امیر، یک پسر افغانی که به او به شکل اولشخص داستان را بازگو میکند. داستان قبل از اغتشاشات افغانستان شروع میشود و در خود داستان با اغتشاشات نیز مواجه میشویم. در این رمان سیاست شدیدا کمرنگ بیان شده و بیشتر روی ارتباطات و احساسات مردم بحث شده است.
در واقع بادبادکباز درباره دوستی و خیانت و بهای وفاداری است. درباره علاقه پدر و پسر است و تسلط پدر، درباره عشق و ایثار است و دروغهاشان، درباره دور ماندن از اصل است و تمنای بازگشت به آن.
خالد حسینی نویسنده افغانستانیالاصل و پزشک ساکن آمریکاست. او متولد ۴ مارس ۱۹۶۵ در شهر کابل افغانستان است،او یکی از نویسندگان پرمخاطب دنیاست که آثارش بیش از پنجاه و پنج میلیون بار و در ۷۰ کشور به فروش رسیده است.
آثار خالد حسینی پر از احساسات و عواطف مردمانی است که گوش جهان صدای آنها را کمتر شنیده و اغلب تصوری غیرواقعی از درونیات آنها به دنیا القا شده است. خالد حسینی به خوبی توانسته بازتاب افکار، احساسات و عواطف مردم خاورمیانه (مخصوصا مردم افغانستان) در آثارش باشد و همچنین برای بهبود اوضاع مهاجرین قدمهای مهم و موثری بردارد.
این رمان جنبههای گوناگون زندگی را نشان میدهد، از فرهنگ یک ملت میگوید، از تناقضهای افکاری بین افراد و از رسمهای مردم میگوید. ولی مغز اصلی و نخ ارتباطی داستان، ماجرای بین دو دوست یعنی امیر و حسن است. امیر و حسن هر دو با هم بزرگ شدهاند و از یک پستان شیر خوردهاند. امیر پسر یک ارباب است ولی حسن پسر خدمتکاری است که در خانه پدر امیر کار میکرد.
حسن نمونه یک انسان پاک و بیغش بود که با تمام وجود خود را فدای امیر کرد. در جای جای زندگی حسن درد خفته به طوری که با خواندن داستان محال است بغض تمام وجودتان را نگیرد. یک انسان پاک که هر جا خود را فدا میکرد تا به امیر کمک کند، یک انسان وفادار.
اما میتوان گفت محتوای اصلی رمان این باشد که مشکلات و رنج یک کشور را به نمایش میگذارد. نویسنده در این کتاب از دید نژادی نسبت به هم، از رسوم سنتی اشتباه، از زندگی طبقاتی، از جنگهای خانمان سوز که رنگ انسانیت را از یک کشور میشوید و برای لقمه ای نان باید جان داد، یک سرنوشت سرتاسر زجر برای کودکان، از زجرهای جنسی تا زجرهای روانی، از مشکلات پناهجویان، از غربت، از بیتوجهی و از دردهای خاموش میگوید .
Thursday, 12 December , 2024