شعار علیه شاه برای اولین بار در اشکذر
یک‌بار در مسجد مهديه (حاجي عليرضا) مراسمی بود که حجت‌الاسلام‌والمسلمین راشد يزدي منبر رفته بودند، آنجا در بين صحبت‌های ايشان برای اولین بار در اشکذر شعارهاي انقلابي علیه شاه دادم به اين ترتيب بعد از اين اتفاق شعار دادن عليه شاه در مراسم روضه‌خوانی در اشکذر مرسوم شد.

ماجراي چسباندن اطلاعیه و دستگیری اشتباهی دوستان

از تهران اطلاعيه آقای شريعتمداري علیه شاه براي ما رسيد و ما موظف بوديم كه در سطح شهر توزيع كنيم و به ديوارها بچسبانيم. تصميم گرفتيم در ميدان مركز شهر (مسجدالرضا) بزنيم، هوا که تاریک شد با کمک یکی از دوستان اين كار را انجام داديم.

فردای آن روز شنیدیم که يك تعدادي از دوستان ما كه از متن اطلاعيه خبر نداشتند، مشغول خواندن بودند كه ناگهان ماموران به‌طرف آن‌ها هجوم آوردند و آن‌ها را دستگير كردند چرا كه فكر می‌کردند آن‌ها اين اطلاعیه‌ها را چسباندند.

پايين آوردن عکس‌های فرح و شاه در سطح شهر
عکس‌های زيادي از شاه و دربار در سطح شهر بود ازجمله عکس بزرگی که در مراسم‌های رسمی بزرگ در ميدان مسجدالرضا نصب می‌شد، بررسی که کردیم متوجه شدیم این عکس در تالار جوانان (ساختمان فعلی جهاد كشاورزي) است با چند تا از بچه‌ها قرار گذاشتیم و به داخل تالار رفتیم و با هر زحمتی بود این عکس‌ها را با نفت آتش زدیم که تا سال‌ها بعد از انقلاب هم جای سیاهی آن بر روی سقف مانده بود.

البته این ماجرا خیلی برای ماموران رژیم خیلی سنگین تمام شد.

فقط عکس شاه و فرح در منابع طبيعي مانده بود؛ که این عكس را هم با بردارانم و چند نفر از دوستان برنامه‌ریزی كرديم و شب با ماشین رفتیم آنجا و من داخل ماشین نگهبانی می‌دادم و آماده‌باش بودم که ناگهان از منابع طبيعي صدای مهیبی آمد .

بچه‌ها عکس را از بالا به زمین انداخته بودند و عکس را از ترس و اضطراب دست گرفته بودند و فرار می‌کردند که من متوجه شدم و به بچه ها گفتم عکس را رها کردند و فرار کردیم.

از کنار چاه رحیمی که رد می‌شدیم چند نفر را دیدیم که خوشبختانه متوجه ما نشدند و لحظاتی بعد بلافاصله دیدیم که ماموران پاسگاه راه افتاده و به‌طرف جنگل (اداره منابع طبیعی) حرکت می‌کنند.

خدابیامرز پدر ما هم که به ما شک کرده بود و سابقه هم داشتیم مدام می‌گفت: پاسگاهی‌ها دارند می‌روند جنگل چه خبر است؟ شما خبری دارید؟

ما هم خودمان را به بی‌خبری زدیم و گفتیم: ما چه خبرداریم دارند می‌روند ببیند چه خبر است.

حمله ساواک به مردم یزد با نارنجک

در اولین راهپیمایی در یزد اتفاق افتاد در میدان باغ ملی (آزادی) که محل اداره ساواک بود درگیری پیش آمد؛ و بچه‌ها شعار می‌دادند و سنگ و چوب پرتاب می‌کردند و از آن‌طرف ساواکی‌ها نارنجک دستی به سمت مردم پرتاب می‌کردند که ما نمی‌دانستیم چیست و می‌دیدیم مردم به روی زمین می‌افتند؛ بعدها متوجه شدیم که ماموران ساواک نارنجک دستی به سمت مردم پرت می‌کردند و ساچمه‌های آن باعث زخمی و شهید شدن مردم می‌شد.

یادم است شهید هدایتی در آن روز زخمی شد که بچه‌ها با دوچرخه او را بیمارستان فرخی بردند که بعد متوجه شدیم شهید شده است.

راهپیمایی ادامه پیداکرده بود و آیت‌الله صدوقی و مردم مسیر بیشتری را طی کرده بودند اما ما همچنان با ساواک درگیر بودیم.

انقلاب باهمت و تلاش مردم پيروز شد
در آن زمان هدف تمام مردم مشترك بود و آن بيرون كردن شاه از كشور؛ پس از پيروزي شكوهمند انقلاب هر كس درصدد منافع خود برآمد كه به حمدالله امام خميني (ره) در رأس همه امور حضور داشتند و فتنه‌ها را خنثي می‌کردند و نتيجه آن اين شد كه در روز رای گيري (12 فروردین 1358) حدود 98 درصد به جمهوري اسلامي ايران آري دادند درنتیجه می‌توان گفت انقلاب اسلامي ايران باهمت و تلاش مردم ايران پيروز شد.