به گزارش اشکذرخبر، دومین جلسه تفسیر سوره مبارکه مؤمنون توسط حجت الاسلام دکتر فهیم نیا در حسینه شهدای اشکذر برگزار شد. در این جلسه آیات سوم و چهارم این سوره مبارکه مورد تفسیر قرار گرفت. خلاصه مباحث تفسیری آیه سوم سوره مبارکه مؤمنون وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ خداوند در این سوره می فرماید مؤمنین […]

به گزارش اشکذرخبر، دومین جلسه تفسیر سوره مبارکه مؤمنون توسط حجت الاسلام دکتر فهیم نیا در حسینه شهدای اشکذر برگزار شد.

در این جلسه آیات سوم و چهارم این سوره مبارکه مورد تفسیر قرار گرفت.
خلاصه مباحث تفسیری آیه سوم سوره مبارکه مؤمنون
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ
خداوند در این سوره می فرماید مؤمنین رستگارند . سؤال مؤمن چه کسی است ؟ اول مؤمن کسی است که نماز دل او را وصل به خدا کند دوم می فرماید مؤمن کسی است که از لغو اعراض می کند .
در قرآن کلمه لغو دو سطح دارد یک سطح پایین دارد و یک مرحله ی خیلی بد دارد .
سطح اول لغو : سطح اول از لغو خوب نیست ولی از سطح دوم بهتر است . سطح اول عبارت است از کاری که در آن هدف نیست و سرگردانی وجود دارد و فایده ای هم ندارد لذا مؤمن کسی است که وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ یعنی کار بی هدف نمی کند در کارهایی که انجام می دهد چون هدف دارد سرگردان نیست و کار بی فایده هم نمی کند مثلاً جوان محصلی که دنبال علم آموزی است هیچ گاه خود را سرگرم کارهای بیهوده نمی کند .
سطح اول لغو که اشاره شد خود سه حوزه دارد : اول حوزه افکار ، دوم حوزه گفتار و سوم حوزه رفتار یعنی لغو که به معنای کار بی هدف و بی فایده است سه جایگاه دارد افکار ، رفتار و گفتار .
حوزه اول : مؤمن فکر لغو ندارد یعنی دنبال کتاب های گمراه کننده نمی رود یا اینکه عقاید مضر در خودش ایجاد کند .
حوزه دوم : مؤمن کسی است که گفتار لغو ندارد یعنی حرف ها بی فاید نمی زند گاهاً انسان مشاهده می کند که در جلساتی کلی حرف زده می شود وقتی دقت می شود می بینیم اگر یک کلمه از این حرف ها زده نمی شد طوری نمی شد ضرورتی نداشت ضمن اینکه خیلی از این حرف ها خسارت معنوی به انسان وارد می کند یکی از بزرگان می فرمود به نقل از آیت الله بهاءالدینی که ایشان می فرمود در دوران نوجوانی با عده ای از بچه های قم به کوه خضر رفته بودیم در آن جا پیرمردی زندگی می کرد که به او سید سکوت گفته می شد که از او کرامت های زیادی دیده بودند از آقای بهاء الدینی سؤال شده بود که چه عاملی باعث شده است که این سید سکوت به این کرامت ها برسد آقای بهاء الدینی با اشاره به دهانشان فرموده بودند که سید سکوت درب آتش را بسته بود ( دهان خود را بسته بود ) چیزی به کفش نهاده بودند .
نکته : اگر انسان بتواند حرفهای غیر ضرور نزد خیلی از لحاظ معنوی جلو می شود متأسفانه یکی از عوامل عقب افتادگی معنوی ما به دلیل عدم رعایت در کنترل زبان است . گاهاً اقدامات مثبتی انجام می دهیم ولی با یک غیبت آن را از بین می بریم .
حوزه سوم : رفتار لغو است که مؤمن آنها را انجام نمی دهد که مصادیق آن زیاد است منظور کارها و اعمال بی هدفی است که انجام آن هیچ فایده ای ندارد .
سطح دوم لغو : سخن و گفته ای که در آن ایضا و اهانت باشد . همان چیزی که ما تعبیر به فحش می کنیم . سخنی که خیلی زشتی داشته باشد به آن فحش گفته می شود .
در اسلام صَب وجود ندارد یعنی فحش دادن و اهانت کردن وجود ندارد هیچ گاه اولیا خدا صب نمی کردند اما نکته این است که لعن کردن از نظر اخلاقی اشکال ندارد . لعن یعنی دوری ملعون یعنی دور شده از رحمت خداوند لذا در قرآن نیز این تعبیر لعن وجود دارد خداوند به ابلیس می فرماید وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ( ص ، 78 ) یا در جایی دیگر می فرماید : إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا ( احزاب ، 57 ) کسانی که خدا و رسول خدا را اذیت می کنند لعنت خدا بر آنها .
نکته : غیر از معنی لغوی لعنت ، وقتی انسان لعن می کند یعنی از خداوند متعال تقاضای اجرای عدالت می کند یعنی خدایا این انسان ظالم را از رحمت خود دور کن و با این دعا درخواست اجرای عدل الهی می کند که درخواست بدی نیست .
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ
کلمه اعراض یعنی ترک کردنی که با اختیار انجام شود . مؤمن می تواند حرف لغو بزند یا کار بیهوده انجام دهد اما با اختیار و اراده خود این کارها را انجام نمی دهد .
انسان مؤمن کارهایی که انجام می دهد باید هدف داشته باشد خداوند درباره وجود حضرت پیامبر ( ص ) می فرماید مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَی ( نجم ، 2 ) پیامبر شما کسی است که هم راه را می شناسد هم هدف را . به عبارتی پیامبر ( ص ) گمراهی ندارد و هدف را می شناسد لذا کار بی فاید نمی کند و شما را به جای نادرست نمی برد .
نکته : در روایت داریم که مَثَل مؤمن مَثَل زنبور عسل است مَثَلُ المؤمنِ كمَثَلِ النَّحلَةِ ؛ إن أكَلَتْ أكَلَت طَيِّبا ، و إن وَضَعَت وَضَعت طَيِّبا ، و إن وَقَعت على عُودٍ نَخِرٍ لَم تَكسِرْهُ . مَثَل مؤمن مَثَل زنبور عسل نمی نشیند مگر در جای پاکیزه نمی خورد مگر چیز پاکیزه و از او خارج نمی شود مگر چیز پاکیزه .
خلاصه مباحث تفسیری آیه 4 سوره مبارکه مؤمنون
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ
مؤمنین کسانی هستند که نمازشان با خشوع می خوانند دوم از لغو اعراض می کنند سومین خصوصیت مؤمنین این است که اهل زکات هستند .
در مورد خواجه نصیرالدین طوسی که مطرح است در مورد ایشان اگر ما 5 نفر علامه واقعی در علمای اسلام داشته باشیم یکی از آنها خواجه نصیرالدین طوسی است ایشان فرموده اند خلاصه تعالیم انبیاء الهی دو چیز است . اول : التعلیم لامر الله یعنی دین خدا را به مردم معرفی کنند و یاد دهند .
دوم : الشفقه علی خلق الله یعنی دلسوزی برای خلق خدا می باشد .
آیه اول دوم سوره مبارکه انبیا ( الذین علی صلاه هم خاشعین ) در مورد امر خداست و آیه سوم (وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ) در مورد خلق خداست یعنی مؤمن کسی است که اهل زکات است .
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ
درباره زکات دو معنی بیان شده است . زکات مستر بابت تفعیل است . معنای اول زکات یعنی تطهیر و دومین معنای زکات یعنی رشد .
مثال : درخت انگور را حَرَس می کنند و علف های زیادی آن را قیچی می کنند که به نوعی تطهیر کردن است که نتیجه آن می شود رشد بیشتر شاخه ها و آب رسانی بهتر و در نتیجه خوشه های بیشتر و با کیفیت درخت انگور می شود که معنای کلمه زکات همین است تطهیر و رشد .
نکته : در این آیات مشخص است که مؤمن کسی است که هم رابطه اش با خدا خوب است هم رابطه اش با خلق خدا.
بحث انفاق در قرآن مفصل بحث شده است در آیات ابتدایی سوره مبارکه بقره که خداوند صفات متقین را بیان می کند یکی از آنها موضوع انفاق است الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ( بقره ، 3 ) یا در اواخر سوره مبارکه فرقان خداوند « عباد الرحمن » را معرفی می کند از جمله صفاتی که برای آنها بیان می کند موضوع انفاق است وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا ( فرقان ، 67 ) از خصوصیات عباد الرحمن این است که نه خیلی دستشان باز است و نه خیلی دستشان بسته و اهل انفاق هستند .
زکات دو معنی می تواند داشته باشد اول معنای اسمی دوم معنای مستری است .
معنای اسمی زکات : اِخراجُ مُعینٍ من المال خارج کردن مبلغ معینی از مال .
معنای مستری زکات : در معنای مستری کلمه معین ندارد و نفس خارج کردن مال را می گویند که باعث تطهیر و رشد می شود .
خارج کردن بخشی از مال در زمان حضرت رسول ( ص ) قرآن به آن « صدقه » می گوید خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ( توبه ، 103 ) ای پیامبر از مردم صدقه بگیر زیرا این عمل منجر به رشد مال آنها و پاک شدن مال آنها می شود در ادامه خداوند می فرماید این عمل کافی نیست صِرف دادن مال آنها را پاکیزه نمی کند بلکه نیاز به دعای تو هم هست . این صدقه که خداوند از پیامبر می خواهد از مسلمانان بگیرد بر 9 چیز واجب می شود گندم جو خرما کشمش طلا نفره گاو گوسفند و شتر که در رساله های عملیه به آن زکات گفته اند که اشکال ندارد ولی در قرآن به صدقه نام برده شده است .
این 9 مورد زکات واجب به افرادی که در آیه 60 سوره توبه آمده است باید پرداخت کرد إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۖ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 8 گروه را خداوند در این آیه شریفه نام می برد که زکات باید برای آنان پرداخت شود.
سؤال : آیات مربوط به زکات در مدینه نازل شده است یا در مدینه ؟ زکات به این معنا آیات آن در مدینه نازل شده است به 9 چیز تعلق می گیرد و به 8 گروه پرداخت می شود .
نکته : آیات مکرری هست که در مورد زکات است و در طول 13 سال در مکه بر پیامبر ( ص ) نازل شده است که معنای زکات در آن آیات صدقات است به عبارت دیگر صدقات در آیات قرآن با عبارت زکات آمده است و شامل انواع و اقسام می شده است مانند : نذر ، خمس ، زکات ( 9 مورد ) و … زکات به عنوان هر نوع پولی که مسلمان در راه خدا می دهد اعم از واجب و یا مستحب گفته می شده است .
نکته : زکات واجب که آیات آن مدنی است خداوند برای کمک به نیازمندان جامعه قرار داده است اما زکاتی که در آیات مکی آمده است و همواره کنار نماز می آید پشتوانه دین خداست و برای بقای دین ، خداوند هزینه آن را بر عهده مردم گذاشته است .
نکته : برخی شبه می کنند که یک آیه در قرآن در مورد خمس آمده و آنهم مربوط به غنیمت جنگی است . جواب : غنمیت به معنای مختلف است که یک نوع آن غنیمت جنگی است اشکال کار این است که گاهاً افراد ذهنیت خود را تحمیل بر اسلام می کنند .
امیر المؤمنین می فرمایند : سه چیز است که بر انسان سخت و دشوار است اول : انصاف الناس من نفسک یعنی هر چیز برای دیگران می پسندی برای خودت هم بپسند . دوم : ذکر الله علی کله حال یعنی در هر حالی انسان به یاد خدا باشد سوم : مساوات الاخ فی المال مساوات داشتن در مال با برادران مسلمان .
ما تاکنون درباره زکات مالی صحبت می کردیم بعضی فرمودند که زکات را می توان به معنای « تزکیه » نیز عنوان کرد . اگر زکات به معنای تزکیه گرفته شود مسأله دیگر مربوط به مال نیست مربوط به نفس می شود . به روح انسان نَفس گفته می شود این موضوع به قدر مهم است که خداوند بعد از 11 قسم می فرماید قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا ( شمش ، 9 ) که مشخص است که معنای زکاها در اینجا مربوط به تزکیه نفس است یعنی کسی که نفس خود را تزکیه کند .
کلمه « نَفس » دو جمع دارد یکی « نفوس » است یکی هم « اَنفُس » . نفوس هم مربوط به جسم است هم مربوط به روح ولی انفس فقط مربوط به روح انسان است .
سؤال : قران می فرماید قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا چرا در جای دیگر از قرآن آمده است الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ۚ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی ( نجم ، 32 ) . فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ یعنی خودتان را تزکیه نکنید ؟! تزکیه دو قِسم است اول تزکیه قولی و دوم تزکیه فعلی .
تزکیه قولی دو نوع داریم تزکیه قولی مثبت و دیگر تزکیه قولی منفی . تزکیه قولی منفی این است که انسان از خودش تعریف کند و بگوید من هیچ عیبی و نقصی ندارم به عبارت دیگر خودشیفتگی داشته باشیم این بد است . انسان مؤمن همواره باید خود را متهم بداند و خود را از عیب مبرا نداند خیلی خطرناک است که انسان مؤمن معتقد بشود که هیچ عیبی ندارد . تزکیه قولی مثبت این است که انسان مؤمن از فرد دیگری تعریف کند وقتی مشاهده می کند که انسان مؤمنی خصوصیت خوبی دارد موفقیتهایی دارد خب باید بگوید و از او تعریف کند وگرنه درگیر حسادت شده است . گاهاً در جامعه ما نقاط مثبت را برجسته نمی کنیم ولی نقاط منفی را خیلی برجسته می کنیم .
نکته : اگر از انسان تعریف و تمجید شد نباید خوشش بیاید در احوالات بزرگان هم داریم وقتی در جلسات از آنان تعریف می کردند دوست داشتند زمین شکاف پیدا کند و آنها از این وضعیت فرار می کردند.
نکته : تعریف کردند از دیگران نیز باید ملاک داشته باشد و باید با معیار از دیگران تعریف کرد .
تزکیه فعلی نیز بر دو قسم است . تزکیه فعلی مثبت اینکه انسان اهل خودسازی باشد . اگر انسان خودسازی کرد گوشش می شود گوش خدا ، زبانش می شود زبان خدا و خداوند در وجود انسان خودساخته ظهور می کند . تزکیه فعلی مثبت نوع دیگر آن ارشاد دیگران است .
خلاصه آیه وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ زکات می تواند هم به معنای مالی باشد و هم می تواند به معنای تزکیه باشد . خودسازی قولی مثبت و منفی دارد مثبت آن این است که با معیار از دیگران تعریف کنیم و منفی آن این است که از خودمان تعریف کنیم و خودسازی فعلی هم بر دو نوع است اول اینکه خودسازی عملی داشته باشیم و دیگر اینکه دیگران را ارشاد کنیم .
پایان خلاصه مباحث تفسیری
جلسات تفسیر قرآن مجید شنبه ها بعد از نماز مغرب و عشا در حسینه شهدای اشکذر برگزار می گردد .

لینک کوتاه : https://ashkezarnews.ir/5GP5F