اشکذر خبر:

گوینده: خانم فاطمه صابری

سالها پیش در اشکذر دیار 《نجابت، اصالت و فرهنگ》 مردی چهره در نقاب خاک کشید که فرهنگ و اعتلای زادگاهش مهمترین دغدغه اش بود.

محوم حاج علیرضا بیطرف در تهران کارهای اقتصادی می کرد و روحیه مذهبی هم داشت. به فکر فقرا بود از تهران و کارخانه ها و سرمایه دارانی که با آنها آشنا بود پول و چراغ و بخاری و پتو و شال گردن و وسایل و چیزهای دیگر می گرفت، می آورد، توزیع میکرد.

ببطرف سال ۱۳۵۲ موسسه خیریه علمی و دینی مهدیه را در اشکذر تاسیس کرد. موسسه خیریه ای که شامل مسجد، کتابخانه، انتشارات و فروشگاهی بود.

مرحوم بیطرف هر ساله در ایام نیمه شعبان جشن های با شکوهی برگزار می کرد. او خیابان مسجد و جلو درگاه راهرو و حیاط مسجد را در این روز ریسه های لامپ رنگارنگ نصب می کرد و مهتابی های قرمز و سفید و سبز را مثلثی در سرتاسر خیابان و مسجد می گذاشت.

این موسسه کتابخانه هم داشت شهید حاج محمد حسین جعفری نسب و حاج حسن دهقان و… از جمله کتابداران این کتابخانه بودند.

مرحوم بیطرف به سبب آشنایی که با دکتر پاکنژاد داشت چندین جلد ازکتابهایی شهید دکتر سید‌‎رضا پاک‌نژاد منتشر کرد و روانه بازار نشر کرد تعدادی از کتابهای منتشر شده توسط انتشارات مهدیه اشکذر به شرح زیر است،

جلدهای اول، دوم و سوم کتاب ازدواج مکتب انسان سازی

… و جلدهای ۲۷، ۲۸، ۳۲، ۳۳ و ۳۴ کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر

بنابه نقلی مرحوم بیطرف اولین کسی بود که در اشکذر دوربین فیلم برداری آورده بود.

حاج علیرضا بیطرف که در تاریخ ۲۰ آذر سال ۶۲ در حالی که ۵۵ سال بیشتر سن نداشت بر اثر حادثه تصادف دعوت حق را لبیک گفت. وصیت کرده بود؛ قبرش ورودی مسجد کنار وضوخانه باشد تا هر روز و شب ریختن قطره های آب وضوی نمازگزاران روشنی بخش روحش باشد و سفارش کرده بود سنگ قبر همتراز کف مسجد باشد تا مزاحمتی برای رفت و آمد مردم ایجاد نکند.

بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید
و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر می شد