اشکذر خبر،در روزگاری نه چندان دور، پیش از آنکه برق و چراغهای برقی به خانهها راه پیدا کند، روشنایی شبهای محرم در دل کوچهها و حسینیههای اشکذر به دست دلهای عاشق و شعلههای ساده اما پرشور آتش تأمین میشد. در میانه حسینیه، بنای کوچکی از خشت و آجر ساخته میشد به نام «کلک»؛ سازهای منشوریشکل که بام آن کارکردی جز روشن کردن فضای مراسم نداشت. بر فراز کلک، آتشی افروخته میشد؛ آتشی که روشناییاش، هم روشنی فضا را تأمین میکرد و هم گرمای حضور را به دلها میریخت.
اما این آتش، خود به چیزی زنده بود: هیزم. و هیزمش را نه خرید و فروش بازار، که همت کودکان و نوجوانان محله فراهم میکرد. چند روز مانده به محرم، دستههای کوچک از بچهها با شوقی در چهره و شعری بر زبان، راهی خانهها میشدند. صدایشان که در کوچهها میپیچید، نوای ایمان بود و نذر عشق:
«شاخه شاخه درمنه
کُندُرَه به شاخ دَرْمَنه
هرکه شاخی می دهد
خدا مرادش می دهد
عشق حسین….
یَه تِیکه هیزم در انداز
اگر نداری
پایه چخت در انداز»
خانواده ها با شنیدن صدای جوانان ونوجوانان که در منزل آنها تجمع کرده بودند تشویق می گردیدند و در را به روی آنها باز می کردند ومقداری هیزم که در آن زمان سوخت اصلی و تنها منبع انرژی بود به عشق امام حسین(ع)به آن ها می دادند و هیزم ها توسط بچه ها به پای کلک آورده می شد.
Thursday, 17 July , 2025